دست خط دوم

سفرنامه ها ...

دست خط دوم

سفرنامه ها ...

شب است و سکوت ست و ...

ساکها را دوباره برگردوندیم سریجاش آ راه افتادیم دنبالی رئیسی بزرگ تا بلکی در اولین فرصت(راس ساعت ۱۰:۳۰) به جماعت بوخونیم آ از ثوابش اونهم در شبهای ماه پرفیض و برکت شعبان بهرهمند بشیم. بعد از نماز رهسپاری رستورانی همونجا شدیم . خواهران سمت راست - برادران سمتی چپ. شام چلومرغ با ماست و موسیر و البته نوشابه خنک.
بعدی شام . اینقده توی فضای سرسبز آ خنکی تفریگاه موندیم تا جماعت مردان هنرمند آ همسفرمون تشریفشونا ببرند اردوگاهی خودشون. تا ما اجازه پیدا کنیم بریم ساکامونا از توی اتوبوس ورداریم آ بریم برای خوابگاه. ساعتی ۱۱:۳۰ بود که ...
بنده ی روان پاکی خدا به اتفاقی خانواده ی محترمه ژیانپور و خانواده ی مکرمه دهقان به اتاقی سه تخته وارد گشتیم . بلکی بشد استراحت کرد. البته حین استراحت بنده و فرزند برومند خانم ژیانپور به بازی انگشتها مشغول بودیم بازی که بر مبنای محاسبات پیچیده ریاضیات استوار میباشد. این میان فرزند گرامی خانم دهقان نیز شاهد و ناظر بر بازی بودند artisticو مامان خانم ها مشغول.  

صبح کله سحری با چشمانی بسته و تارومار ساکهامونا دوباره بسسیم آ راهی شدیم . به دیار فرشتگان روی زمین. 

صبحانه رو توی اتوبوس (نان و کره و مربا) تناول فرمودیم.سری فلکه ای بودیم که سمت کربلا می رفت.... دلها همه پر کده بود.  

 همونجا به انتظار ماندیم تا چشممان به جمال سردار اصفهانی و خانواده محترمه و مکرمه ایشان مزین گشت. 

سردار ما رواینجوری آشنا کردن با سرزمینی که توش پا گداشتیم: 

اینجا سرزمین مجاهدتهای خاموش ست. سرزمینی که جای جای اون شاهد دلاوریها و از جانگذشتگیهای فرزندان این آب و خاک بوده. سرزمین مجاهدتهای خاموش، با خون شست شده، با خون فرزندان این انقلاب.

ما گروههایی داشتیم به نام کموله، دمکرات، منافقین، رنجبران.... (نزدیک به 30-40نا گوهک بودن) که پس از پیروزی انقلاب وقتی دیدند جایگاهی در این کشور اسلامی و انقلاب ندارند، بهترین مکان رو برای فعالیتهای خودشون کردستان دیدند.قبل از اون مسائل جنگلای آمل بود که وقتی نتونستن و موفق نشدند خودشون رو کشوندن اینجا . پایگاه اصلیشون رو سنندج قرار دادن و شروع کردن  ....

نظرات 2 + ارسال نظر
سروساده شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 02:21 ب.ظ http://arezooyefateme.blogsky.com/

سلام . احوال شما؟
این شبها فراموش نشه......... التماس دعا. منتظر الباقی ماجراییم.

امیرحسین فاطمی یکشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 03:18 ق.ظ http://www.masiha.info

امروز، برای ظهور او چه کرده ایم!؟
برای ظهور، کاری باید کرد؛ از نوعی دیگر!
انتظار به امید آبی های وصال شرار شوقی است که شعله در خرمن نا امیدی می زند و آیینه آدینه را شراری است همیشگی؛ آنگاه که شوق دیدار، تاب انتظار را از کف دل می رباید، این برگ سبز مرهمی است بر تسلای خاطر و خواهش و نیایش بر آستان دوست، تا رسیدن به سبزترین موعود.
به امید ظهورش، شاید فردا...
برای ظهور، کاری باید کرد؛ از نوعی دیگر!
دوست عزیز شما را دعوت به بازدید از سایت و تبادل لینک برای ایجاد زنجیره ای محکمتر و به هم پیوسته از دوستداران و عاشقان و خادمان حضرت ولی عصر ارواحنا فداه می نماییم، باشد تا در برابر تهاجم بی پایان فرهنگ منحط غرب و سیل عظیم سایت های مخرب آن که هر لحظه و ثانیه بر تعداد آن افزوده می شود، بتوانیم سد محکمی برای دفاع و مقابله و روحیه ای منسجم تر و شاداب تر ایجاد نماییم.
خداوند به همه ما توفیق بندگی و عمل به دستورات الهی و معرفت حقیقی به حضرت ولی عصر ارواحنا فداه را عنایت بفرماید.
www.masiha.info

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد